به گزارش خبرگزاری حوزه، دفتر مرکز بررسی های اسلامی قم، گفت و گویی با مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سیدهادی خسروشاهی، پژوهشگر و کارشناس ارشد حرکت های اسلامی درباره ماهیت گروه تکفیری داعش انجام داده بود که به مناسبت ارتحال این پژوهشگر حوزوی، این مصاحبه را بازنشر خواهیم داد.
داعش ساخته و پرداخته چه نوع تفکری است؟ و پدیدآورندگان این تفکر چه کسانی هستند؟
داعش یعنی «دولت اسلامی عراق و شام» پدیدة نوظهور یا ایدئولوژی جدید نیست. داعش در واقع چکیدة تفکر سلفی وهابی است که افکار اصلی خود را از ابنتیمیه گرفته که در دورههای بعد، توسط محمد بن عبدالوهاب اجرائی و عملیاتی گردید و در زمان سلطنت «سعود» بزرگ خاندان آل سعود، به اوج رسید و دژخیمان آن با قتل عام مردم جزیرهالعرب و سپس قبایل موجود در منطقه، به سوی عراق آمدند و باز همه مردم را قتل عام کردند و مراکز عبادی و مراقد ائمه اطهار را چه در حجاز ـ مدینه منوره ـ و چه در عراق ویران ساختند.
پس پدیدآورنده واقعی و اصلی این نوع تفکر جامد و بی منطق، پس از «ابن تیمیه»، محمد بن عبدالوهاب است که به همین دلیل هم این فرقه، «وهابی» نامیده میشود.
مرکز نفوذ نخستین این فرقه در جزیرهالعرب منطقه «نجد» بود که با توجه به شرایط جغرافیاییاش یک منطقه خشک و بی روح و جامد، خشن و متکی به شمشیر به شمار میرفت. در جنگ بین قبائل منطقه، نجدیها حتی اگر با قبیلهای پیمان میبستند و در مراحل بعدی احساس میکردند که آن قبیله در جنگهای محلی شکست خواهد خورد، بلافاصله پیمان شکنی میکردند و خود به قتل و غارت افراد و اموال آن قبیله متحد میپرداختند و معتقد بودند به جای آنکه دشمن مشترک اموال آنها را به غارت ببرد و افرادشان را به قتل برساند، ما باید خود این کار را انجام بدهیم.
اکنون نیز شاهدیم که هر چند یک بار، داعشیها گروهی از همپیمانان خود را قتل عام میکنند و این جنایات را در حق اعضا و رهبران «جبههالنصره» (با گرایش اخوانی) و «احرار الشام» و «ارتش آزاد» چندین بار در سوریه انجام دادهاند.
یعنی میفرمایید که هستههای نخستین وهابی در شبهجزیره و بلاد عربی دیگر هم، مرتکب چنین جنایاتی میشدند؟
بله، این را تاریخ میگوید. دهها کتاب درباره نجد و پیروان وهابیت و تاریخ عرب نوشته شده که من به یکی از آنها اشاره میکنم که محقق و مورخ معاصر مصری به نام حافظ وهبه تحت عنوان «تاریخ جزیرهالعرب فی القرن العشرین» (تاریخ جزیرهالعرب در قرن بیستم) نوشته و در قاهره و بیروت چاپ شده است. او در کتاب قطور خود توضیح میدهد که وهابیان نخستین، در دوره سلطه فکری محمد بن عبدالوهاب و سلطه ملک سعود، در دو قرن گذشته، به هر نقطهای از بلاد عربی که حمله کردند، همه را قتل عام نمودند و همه جا را به آتش کشیدند و شهرها را ویران نمودند؛ مثلاً پیش از سقوط مکه و مدینه به دست افراد وهابی در دوران عبدالعزیز، مردم شهر طائف را به طور کامل، اعم از زن و مرد و کودک و پیر و جوان را قتل عام کردند و سپس کل شهر را به آتش کشیدند؛ در شهرهای عراق نیز همین جنایات را تکرار کردند.
کربلا و نجف را ویران نمودند و همین وحشیگری بی حساب و کتاب، باعث شد که مردم دیگر شهرهای عربی منطقه، تسلیم شوند؛ چون در حمله وحوش وهابی، اصول جنگی مراعات نمیشد و هدف، در واقع هر وسیلهای را توجیه میکرد. همانطور که امروزه شاهد تکرار این روش توسط داعش، یا نوادگان و بازماندگان بنیامیه و بنیسعود هستیم.
رهبری فکری این گروه و سازمان به عهده چه کسانی است؟
قبل از پیدایش رسمی داعش، گروههای تکفیری و افراطی متعدد ولی کوچکی، در گوشه و کنار جهان اسلام، به وجود آمده بود که تمویل آنها عمدتاً به عهده آلسعود بود. در همین راستا، طالبان در افغانستان به وجود آمد. البته با همکاری سازمان جاسوسی امریکا و بعد بن لادن وهابی سازمانهای کوچکی را متحد کرد که القاعده به وجود آمد. پس از ماجرای ۱۱ سپتامبر و حمله امریکا به افغانستان و متلاشی شدن تشکیلات القاعده در این کشور، افراد و اعضای برجسته و فعال آن، از کشورهای خود و یا دیگر مناطق کوچ کردند و جریانهای تکفیری، باز باکمک مالی آلسعود و سازماندهی سیا و غرب و رهنمودهای صهیونیسم، در بلاد مختلف و رهبریهای متفاوت به وجود آمدند و جنایات بیشماری را به نام اسلام در کشورهایی چون الجزایر، سومالی، سنگال، نیجریه، پاکستان و غیره مرتکب شدند و میشوند تا اینکه نوبت به خاورمیانه عربی رسید.
یعنی در عراق و سوریه و مصر و لبنان …
البته به این صورت سازمان توسعه نیافت، بلکه بهتدریج و پس از آموزشهای نظامی لازم، با خرج ارتجاع عرب در منطقه خلیج فارس، نخست به صورت سازمان یافته در سوریه و سپس عراق به فعالیت و خرابکاری پرداختند. و به علت سیاستهای غلط و زورگویانه بعضی از سران دولتهای عربی، دامنه عدم رضایت گسترش یافت و سرخوردگی مردم از به اصطلاح «بهار عربی»(!) باعث شد که نیروهای منفعل به این سازمان بپیوندند و ثروت هنگفتی هم به دستشان رسید و دامنه اقدامات توسعه یافت.
یعنی اگر عقلانیتی در کار بود، کار به اینجا نمیکشید؟
بیتردید چنین بود؛ یعنی اگر دولت سوریه به درخواست اخوانالمسلمین سوریه برای شرکت در انتخابات و همکاری در اداره کشور پاسخ مثبت می داد، و تظاهرات مسالمتآمیز هواداران آن را سرکوب نمیکرد و قتل عام به وقوع نمیپیوست، بیتردید با هماهنگی عقلانی، حوادث طور دیگری رقم میخورد و به یقین، «جبههالنصره» برای جنگ با سوریه، به وجود نمیآمد و زمینه برای تولد مولود نامشروع جدیدی به نام داعش مساعد نمیگشت.
در عراق هم اگر دولت جدیدی پس از حمله امریکا، برادران اهل سنت را که قرنها با شیعیان زندگی مسالمتآمیز در کنار هم داشتند، به بازی میگرفت و با توجه به سوابق و حضور آنها در عراق، میدان فعالیت و کار به آنها میداد و در اداره کشور به انحصارطلبی نمیپرداخت، بسیاری از حوادث تلخ بعدی رخ نمیداد.
متأسفانه وقتی زورمداریها جای عقلانیت را بگیرد، وقتی تمامت خواهی و انحصارطلبی به جای پذیرفتن تعدد و کثرت و ایجاد وحدت عمل بین گروهها و اصحاب مذاهب به وجود آید، نتیجه آن میشود که اکنون شاهدش هستیم و با علم به اینکه دشمنان اسلام، در پشت صحنه فعال بودند که به قول امام خمینی (ره) نه شیعه را میخواستند و نه سنی را.
رهبران داعش چه کسانی هستند؟ مقصد نهایی آنها کجاست؟
بحث درباره عناصر و رهبران این سازمانها در بلاد مختلف به ویژه در سوریه و عراق، نیاز به کتاب مستقلی دارد، ولی ما فقط اشاره میکنیم که دواعش در عراق و سوریه، رهبران خاص خود را داشتند ولی با گسترش دادن به فعالیت خودشان در مصر و لیبی و سومالی و اخیراً افغانستان، نام «دولت خلافت اسلامی» به خود دادند و این هدف نهایی رهبری آن را به خوبی نشان میدهد؛ یعنی مقصد نهایی داعش، سیطره بر کل دنیای اسلام و سپس به قول خودشان، کل جهان است که البته این نوعی تخیل توأم با توهم است. و البته ما شاهد هستیم که امپریالیسم خبری، هر روز در ماهوارهها و مطبوعات و رسانهها، جنایات اینها را نه به عنوان «داعش»، بلکه تحت عنوان «دولت اسلامی» و یا حکومت اسلامی به سمع و نظر مردم جهان میرسانند!
آیا هدف، اسلامزدایی است یا اسلامهراسی؟
اسلامهراسی که برنامه اصلی تمامی رسانههای غربی، اعم از امپریالیستی و صهیونیستی است و از سالیانی پیش، یعنی از زمان پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شده است، که به موازاتش، توطئه هراس از «هلال شیعی» و «ایران هراسی» نیز به راه افتاد؛ ولی اکنون به وضوح روشن است که هدف نهایی، «اسلام زدایی» در سطح جهان است، چون اعمال وحشیانه و ارتکاب جرائم قرون وسطائی به نام اسلام، آن هم از نوع جهادی آن(!) نمیتواند مردم جهان را به اسلام رحمانی و آسمانی دعوت کند، بلکه ریشه و اساس را هدف قرار میدهد و نه تنها مردم جهان، بلکه حتی مردم مسلمان را نیز در بلاد اسلامی، نسبت به اساس اسلام، بدبین میسازد؛ چرا که همه این فجایع و جنایات به نام اسلام انجام میپذیرد.
درباره چگونگی پیدایش داعش توضیحی بفرمایید.
داعش علاوه بر جنبه عقیدتی، از لحاظ سیاسی نیز در واقع محصول اندیشه میشل عفلق ـ نظریهپرداز وتئوریسین معروف حزب بعث ـ است که خواستار وحدت همهجانبه عراق و سوریه است. این هدف در دوران حکومت بعثیها مطرح بود و پس ازسقوط رژیم بعثی در عراق، این گروه با همکاری فراریان رژیم صدام، اعم از کادر رهبری حزبی و ارتشیان، در سوریه تحت عنوان «القاعده» و «نصرهالاسلام» و «احرار الشام» به فعالیت پرداختند و داعش را به وجود آوردند و همزمان بخشی از سنیهای سرخورده از سیاستهای دولت آقای نوری المالکی هم در عراق متحد شدند و با حرکت مسلحانه سوریه هماهنگ شدند. نامگذاری «دولت اسلامی عراق و شام» (داعش) نشاندهنده هدف نخستین آنها، قبل از اعلام نظام خلافت بود.
یعنی در عراق هم داعش فعالیت زیرزمینی داشت؟
بله، همزمان با سوریه، سنیهای معارض حکومت مرکزی که آن را «حکومت شیعی» مینامیدند، متحد شدند تا دولت مستقلی تشکیل دهند. در این اتحاد بیش از ده گروه و سازمان شرکت داشتند که جیش الاسلام عراق، نقشبندیها، گروه اسلامگرای وابسته به شیخ حارث الضاری، گردانهای انتفاضه و مجموعه فراریهای حزب بعث، از جمله آنها بودند.
وقتی قیام ضد حکومتی آنها رسمی و علنی شد، بسیاری از اعضای سنی ارتش عراق در موصل، تکریت، سامرا و عدهای در فلوجه و الانبار که جمعاً بالغ بر دهها هزار نفر میشدند، به داعش پیوستند و به همین دلیل نیروهای ارتش رسمی یا متلاشی شدند و گریختند و یا به داعش پیوستند! البته در این توطئه عدهای از ارتشیان عالیرتبه هم با دریافت رشوههای کلان از بنیسعود، همه تسلیحات جنگی موجود در پادگانها را به داعش تحویل دادند که اخیراً گویا قرار است در عراق این عده «محاکمه» شوند. البته گفته می شود که حدود سه هزار نفر از نیروهای داعش در سوریه در حمله به موصل، شرکت داشتند و دومین شهر بزرگ عراق با دو میلیون جمعیت، با فرار جمعی سرباز و ارتشی، که چندین برابر مهاجمان بودند، در عرض شش ساعت سقوط کرد!
و میدانیم که برای بازسازی ارتش عراق و خرید اسلحه، بیش از ۲۵ میلیارد دلار هزینه شده بود؛ ولی در عمل معلوم شد که این سلاح نیست که پیروز میشود، بلکه اراده و ایمان جهادی لازم است که مقاومت را به هر قیمتی به وجود میآورد و پیروز می شود.
اصولاً علت اینکه حتی بغداد و اربیل در معرض هجوم و سقوط قرار گرفت، این بود که ارتش رسمی و سربازان موقت روحیه جنگ و مقاومت نداشتند و بیتردید اگر فتوای مرجعیت شیعه در نجف ـ آیتالله سیستانی ـ نبود، بسیج مردمی (الحشد الشعبی) با همکاری جمهوری اسلامی ایران تشکیل نمیشد، بیگمان بغداد هم سقوط میکرد. و داعش برای تخریب اماکن مذهبی شیعه و مشاهد مقدسه اهل بیت در سامرا و جاهای دیگر، حتی بولدزر و وسایل لازم را همراه خود آورده بودند!
به هرحال «داعش» اکنون یک پدیده سرطانی نامیمونی است که توسط بنیسعود و امپریالیسم غربی ـ در کلیت خود ـ به وجود آمده و هدف نهایی برنامهریزان، تجزیه و تقسیم بلاد اسلامی ـ عربی است تا با تشکیل حکومتهای کوچک فرقهای، منافع خود وامنیت رژیم صهیونیستی را تأمین کنند.
به نظر شما اشتباه حکومت های عراق و سوریه در این امر نقش داشت؟
بیتردید! اگر آقای مالکی با سنیهای منطقه موصل و سامرا و فلوجه همکاری عملی داشت و اگر بشار اسد، چند نفر از رهبران اخوان المسلمین سوریه را در دولت خود جای میداد، گروههای افراطی ـ تکفیری نمیتوانستند همه آنها را زیر پرچم خود جای دهند…
چرا اکثریت اعضای داعش از نومسلمانان اروپایی هستند؟
نه، چنین نیست. اکثریت اعضای داعش در سوریه و عراق و لیبی، از خود مردم آن کشورها هستند؛ ولی امپریالیسم غربی و صهیونیسم بینالمللی، امکاناتی را فراهم ساختند که جوانان مسلمان اروپایی (عمدتاً با تبار عربی ـ افریقایی) را بدین دو کشور گسیل دارند و دولت اردوغان هم در این میان «حمّاله الحطب» شد و با پول بنیسعود و شیخ قطر و دیگر مرتجعان وابسته به غرب، این عناصر را به عراق و سوریه انتقال دادند و هدف اصلیشان، علاوه بر زمینهسازی برای تجزیه و تقسیم این کشورها، دور کردن عناصر افراطی ـ تکفیری از کشورهای خود بود، وگرنه سازمانهای جاسوسی و امنیتی غرب که به قول خودشان «پشه را در هوا نعل میزنند»، معقول نبود که نتوانند این گروه انبوه از مهاجران تکفیری به منطقه را شناسایی کنند و مانع از سفرشان شوند!
این عناصر خطر بالقوه برای خود آن کشورها نخواهند بود؟
چرا، بیشک چنین است و از هم اکنون شاهد هستیم که گروههای تکفیری در ترکیه، کویت، عربستان و… به اقدامات مشابه دست زده و با انفجار و قتل عام مردم بیگناه، در مساجد و یا در کوچه و بازار، کار خود را آغاز کردهاند و در واقع باید آنها را «خطر بالفعل» نه «بالقوه» نامید که آثارش در آینده نه چندان دور، بیشتر دیده خواهد شد.
دشمنی آنها با شیعه و تشیع چه انگیزهای دارد؟
انگیزه آنها ناشی از تعلیمات ابنتیمیه و عبد الوهاب و شیوخ وابسته به بنیسعود است. آنها شیعه را «رافضی» می نامند و قتل عام آنها را هم نوعی «جهاد» و «ثواب» میدانند. البته جهاد اینها، در مسئله «جهاد نکاح» رسوائی دیگری است که با سکوت فقهاءالبترول(!) و مفتیان اهل سنت، متأسفانه به عنوان یک پدیده زشت به نام اسلام، در تاریخ به ثبت رساند!
عجیب است کسانی که ازدواج موقتِ مشروع در زمان پیامبر اکرم(ص) را نوعی زنا و حرام می دانند، استفاده جنسی از بردگان اسیرشده، توسط چند نفر از وحوش داعش در یک روز را تحت عنوان «جهاد نکاح»، حلال میشمارند و فقهای بزرگوار الازهر و بلاد عربی و اسلامی، همچنان در غیبوبت به سر می برند!
و اکنون به نظر شما چه باید کرد؟
مبارزه با داعش که تا مصر و مغرب عربی (لیبی، مراکش و الجزایر) نفوذ کرده است، سخت طولانی خواهد بود؛ اما به علت آنکه این نوع تفکر و عملکرد وحشیانه مورد قبول مردم جهان به ویژه ملتهای مسلمان منطقه نیست، در نهایت شکست خواهد خورد و البته با تخریبها و خونریزیهای بسیار همراه خواهد بود و به نظر من قبل از هر چیزی، روشنگری علما و شخصیتهای معروف اسلامی در باره ماهیت ضداسلامی ـ ضد بشری تفکر داعشی و نتیجه این پدیده زشت، میتواند بستر لازم برای مبارزه همهجانبه و تأثیرگذار و نابودی این فرقه را فراهم سازد.